درس یازدهم اصطلاحات آزمون تافل

catch somebody red-handed

adjective
سر بزنگاه، در حین ارتکاب جرم دستگیر کردن

Meaning: in the act of committing a crime

Example: They caught the thief red-handed, with the stolen jewelry in his pockets.

آنها دزد را در حین ارتکاب جرم در حالی که جواهرات در جیبش بود دستگیر کردند.


be short for something
adjective
مخفف چیزی بودن

Meaning: used as an abbreviation on shortened form of

Example: Did you know that the word ‘pram’ is short for ‘perambulator’?

آیا میدانستی که کلمه پرام مخفف پرامبیولیتر است؟

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کاربرد there is و there are در انگلیسی

آموزش جملات شرطی نوع دوم در انگلیسی