درس پنجم اصطلاحات آزمون تافل
to make a point of doing something
verb
روی مسئلهای تاکید کردن، روی مسئلهای حساسیت داشتن
Meaning: to make a deliberate effort to do something
Example: I always make a point of being punctual.
من همیشه روی وقت شناس بودن تاکید دارم.
to make do
verb
با نبود چیزی … ساختن، به … قناعت کردن
Meaning: to manage without something important; to get by
Example: During the Second World War cooks often made do without rational ingredients like chocolate and sugar.
در طول جنگ جهانی دوم آشپزها اغلب مجبور بودند که با کمبود مواد سهمیه بندی شده مثل شکر و شکلات بسازند.
روی مسئلهای تاکید کردن، روی مسئلهای حساسیت داشتن
Meaning: to make a deliberate effort to do something
Example: I always make a point of being punctual.
من همیشه روی وقت شناس بودن تاکید دارم.
to make do
verb
با نبود چیزی … ساختن، به … قناعت کردن
Meaning: to manage without something important; to get by
Example: During the Second World War cooks often made do without rational ingredients like chocolate and sugar.
در طول جنگ جهانی دوم آشپزها اغلب مجبور بودند که با کمبود مواد سهمیه بندی شده مثل شکر و شکلات بسازند.
نظرات
ارسال یک نظر