درس هفتم اصطلاحات آزمون تافل

to save one’s breath

verb
گلوی خود را بیخود پاره نکردن

Meaning: to refrain from saying something that is useless or unnecessary

Example: She won’t stop smoking no matter what you say; save your breath.

مهم نیست تو چی بگی او قرار نیست سیگار را ترک کنه. گلوی خودت را پاره نکن.


to save face
verb
آبروی خود را حفظ کردن

Meaning: to preserve one’s dignity or honor; to avoid embarrassment

Example: He saved face by resigning from his job before he could be fired.

او با استعفا دادن قبل از اخراج آبروی خود را حفظ کرد.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کاربرد there is و there are در انگلیسی

آموزش جملات شرطی نوع دوم در انگلیسی