درس دهم اصطلاحات آزمون تافل
above board
verb
بی شیله پیله بودن، بی دوز و کلک بودن
Meaning: conducted lawfully and openly; legitimate; honest
Example: The deal sounded suspicious, but my lawyer assured me that it was completely above board.
معامله به نظر مشکوک می آمد اما وکیلم به من اطمینان داد که آن کاملا بی دوز و کلک است.
blue collar job
adjective
کار کارگری
Meaning: involving or denoting physical labor
Example: During the summer he does blue collar jobs like construction work and house painting.
او در طول تابستان کارهای کارگری مثل کارهای ساختمانی و نقاشی ساختمان را انجام می دهد.
verb
بی شیله پیله بودن، بی دوز و کلک بودن
Meaning: conducted lawfully and openly; legitimate; honest
Example: The deal sounded suspicious, but my lawyer assured me that it was completely above board.
معامله به نظر مشکوک می آمد اما وکیلم به من اطمینان داد که آن کاملا بی دوز و کلک است.
blue collar job
adjective
کار کارگری
Meaning: involving or denoting physical labor
Example: During the summer he does blue collar jobs like construction work and house painting.
او در طول تابستان کارهای کارگری مثل کارهای ساختمانی و نقاشی ساختمان را انجام می دهد.
نظرات
ارسال یک نظر